محل تبلیغات شما

وقـتی پـاییـز میـاد، فصـل عشـق میـاد انگـاری! حـال دلـم خوب ِ خوب میشه. بهـتر هسـت بگـم انگـاری یک چشـمـه ایی از جنـس عشق درونم شـروع می کنـه بـه جـوشیدن، بخودم میـام می بینم درونم پُر شده از عشق، پر از حس زندگـی، پـر از انـرژِی خواستنی! خب با اینهمـه عشق بایـد چیکـار کرد؟ رنگ به رنگـشُ توی لحظـه ها بـاید نقـاشی کرد، بایـد برای سخـت تلـاش کرد تا اثــر هنری بی نظیـری ساخت، حیف این عشق نیست، سـاده بگذریـم ازش؟! ولی کـاش بـودی و اینهمـه عشق می رسید به قلب تو، به روح تـو و دنیـای تـو حیف نیسـت نبـاشی؟ حیف نیسـت این لحظه ها بی رقص با تو بگذره؟کجایی؟

دلـم،سرزمیـنی پُر از قـهوه، رقص، سـاحل و جنگلهای بزرگُ می خواهـد...

شب هـای بـارونی پـاییـزی مـن

شکلآت تلخ از صندوقچـه خاطرات

عشق ,حیف ,بی ,بایـد ,نیسـت ,تـو ,اینهمـه عشق ,حیف نیسـت ,بگذریـم ازش؟ ,ازش؟ ولی ,به قلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتابخانه امام خمینی"ره" در تلاش برای یافتن زندگی...