محل تبلیغات شما
اگـر یک انسـان نبودم، دوست داشتـم، خورشیـد باشـم، شایدم مـاه شب های آسمون! درست به بزرگـی اقیانوس شـایدم میشدم یک دریـای آرام اما استوار مثل یک کوه، پر از نشـاط و شـادابی مثل یک جنگل ، جاری مثل یک رود، نوشتـه های بیدار کننده درست مثل یک کتاب، شایدم یک قلـم میشدم برای نوشتن نامه های عاشقانـه، میشدم یک ساز و عشق نواخته میشد از من، شـایدم یک فنجـان قهوه ُ چای تازه دم برای دو عاشق . شـایدم یک پروانـه ی صورتی با خال های بنفش.

دلـم،سرزمیـنی پُر از قـهوه، رقص، سـاحل و جنگلهای بزرگُ می خواهـد...

شب هـای بـارونی پـاییـزی مـن

شکلآت تلخ از صندوقچـه خاطرات

یک ,های ,مثل ,میشدم ,شـایدم ,درست ,مثل یک ,میشدم یک ,شـایدم یک ,نواخته میشد ,عشق نواخته

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

روزهایمان تا یکی شدن... استودیو ارزان,میکس و مسترینگ حرفه ای